باران،بارانی کرد(5)...(پست21)

اینجا فقط دل من است که میگوید مخاطبی ندارد
جنگ عشق وعقل من تمامی ندارد.

در این جنگ دل من شکست میخورد

احساسم ترک بر می دارد

چشمانم بارانی میشود وبیخواب

تونیستی ببینی چه دردی است.

هرگز هم نخواهی فهمید... 

 

              

نظرات 8 + ارسال نظر
بهزاد شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:22 ب.ظ

سلام باران عزیز
تبریک بابته نوشته های قشنگت.
استعداده بی نظیری داری.
قله های قلم و کاغذ چشم انتظاره تو هستند.

شوخی میکنی با من!؟؟!

میعاد یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:10 ق.ظ

سلام باران عزیز
منم می گم
عالی نوشتی
منم اپم
نگی بهم خبر ندادی ها

سلااااااااااااااااام...
سر میزنم گلم...
همین الان
کرسی از نظرت !لطف دارین همتون!
خچالت کشیدم....

میعاد یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:14 ق.ظ

نمی دونم چرا باران
ولی هر وقت میام به وبت سر میزنم حس خوبی بهم دس میده و همین باعث میشه که بیا بهت سر بزنم.احساس میکنم یکی توی این کره ی خاکی هست که حسش مثل حس منه
باران
باران
تو همه ی حرفای دلمو که هیچ وقت نمی تونستم به زبون بیارم رو به زبون اوردی


خوشحالم که مطالب رو دوس داری...
یه جمله هست عاشقشم--------> زندگیا سخت شده!!!


نمیدونم الان جاش بود یا نه ولی یه لحظه یادش افتادم که با این جمله رو اعصای ملت راه میرم

ولی میدونی این غصه هایی که تو زندگیم میاد دوس دارم گاهی!چون شادیه بعدش غیر قابل توصیفه

[ بدون نام ] یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:15 ق.ظ http://www.mead-e-man.blogfa.com

وبمو یادم رفت

اوهوم!راستی من لینکت میکنم!
میخواستم بگم تو هم بکن!دیدم کردی

سزاوار محبت یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:09 ق.ظ http://bahar75.blogfa.com

میروم خسته و افسرده و زار
سری منزلگه ویرانه خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل سر گشته و دیوانه خویش
می برم تا که در ان نقطه دور
شست و شویش دهم از رنگ گناه
شست و شویش دهم از لکه عشق
زین همه خواهش بی جاه و تباه
می برم تا ز تو دورش سازم
از تو ای جلوه امید محال
می برم زنده به گورش سازم
تا از این پس نکند فکر وصال

خیلی شعر زیبایی بود
مرسی عزیزم

امی یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:17 ق.ظ http://www.shelakhteh.blogsky.com

تونیستی ببینی چه دردی است.

هرگز هم نخواهی فهمید...
سلام جالب بود

مرسی...
لطف داری...

امی یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:06 ب.ظ http://www.shelakhteh.blogsky.com

سلم اپم بدوبیا

اومدم...
یه گوسفند اماده کن واسه قربانی کردن...

سحر یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:31 ب.ظ

سلام باران عزیز
مطلب زیبایی گذاشتی
خسته نباشی
به منم سر بزن گلم

چشم عزیز دلم!حتما میام...
مرسی که اومدی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد